من!

من!

من!
من!

من!

من!

همکار جدید ملقب به شلخته بانو

همکار جدید داریم! از خصایصش بگم؟ همین الان!

اوشان همیشه در حال آخ و اوخ کردن میباشند.می نشینه آخ! بلند میشه اوخ! و یک ریز صدای خارت دماغ مبارک را در می آره!

همکار جدیدمان بسیار شلخته میباشن،یعنی شلختگی مثل چسب چسبیده به سر و صورت و لباسش تا جایی که یکبار دیگر طاقت من طاق شد و گفتم خانوم همکار جان مادرت مقنعه ات و درست کن! 

وی دارای سبیل های بسیاد طویل میباشد و همیشه موهای چربش از زیر شیروانی مقنعه اش میزنه بیرون!

خلاصه که جونم براتون بگه وی بسیار بی اجازه هستن .مثلا در حین اینکه بنده مشغول کارم عین مجید دلبندم دست خویش را از آن سوی میز دراز کرده وبدون رخصت ماشین حساب بنده را از جلو چشمم برداشته و میرود و این کار با خودکار و مداد سایر ملزومات اداری بنده نیز انجام میشود!

خلاصه! اون روز همکار عزیزمون آمد با یک کیسه پلاستیک عمیقا کثیف و ژولیده که درونش ده دوازده تایی شکلات بود و آورد بهمون تعارف کرد که بفرمائید، اول خواستیم نفرمائیم بعد دیدیم ناراحت میشن و فرمودیم و از اونجایی که هر کدوم توی کاغذ کارخونه پیچیده شده بود گفتیم دیگه درونش که نمیتونه کثیف باشه.عارضم خدمتتون که بعد اندی گفتیم بزار میل کنیم دیگه!

تا ورق شکلات و باز کردیم با یک فروند شکلات گاز زده مواجه شدیم! و همونجا بود که کل معده و روده و دل و قلوه و سایر امعا و احشامان آمد دهانمان!

پی نوشت: شلخته هاااااا یه چی گفتم یه چی شنیدین!

پی پی نوشت: دلم پره بازم مینویسم ازش!


نظرات 1 + ارسال نظر
صنم چهارشنبه 25 بهمن 1396 ساعت 15:33

گاز زده؟؟؟؟؟

به همین برکت قسم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد