با فراغت خاطر از سرویس بهداشتی روانه اتاق کار خویش بودیم و بسیار با کلاس یک فروند دستمال کاغذی در دست به آرامی داشتیم دستان نازمان را خشک میکردیم که....
اوشان:خانوم همکار؟
من:بلی؟
اوشان: از تو کیفت کرم ورداشتم زدم به دستام!
من هیچ...من نگاه....من محو شدن در افق...من سر...من دیوار...من تاخ!
پی نوشت: دو هفته اس اومده هاااا! دختره یه.....
چرا بهش تذکر نمیدید جدا؟؟با گذشت زمان احتمالا به دلیل اینکه فکر میکنه صمیمی تر شدید باهم(!)از اینجور کارا بیشتر بکنه.خوبه ک حد و حدودش رو مشخص کنید؛)
دوست عزیز والا در دنبال فرمایشات شما یه پست دیگه گذاشتم که نرود میخ آهنین در سنگ...
نمیرود! دست به دعام واحدش و عوض کنن بی نصیب شم ازش.