من!

من!

من!
من!

من!

من!

شلخته بانو و کوبیدن سر به دیوار!

با فراغت خاطر از سرویس بهداشتی روانه اتاق کار خویش بودیم و بسیار با کلاس یک فروند دستمال کاغذی در دست به آرامی داشتیم دستان نازمان را خشک میکردیم که....

اوشان:خانوم همکار؟

من:بلی؟

اوشان: از تو کیفت کرم ورداشتم زدم به دستام!

من هیچ...من نگاه....من محو شدن در افق...من سر...من دیوار...من تاخ!

پی نوشت: دو هفته اس اومده هاااا! دختره یه.....


نظرات 1 + ارسال نظر
استامینوفن چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت 19:12 http://macodeine.blogsky.com

چرا بهش تذکر نمیدید جدا؟؟با گذشت زمان احتمالا به دلیل اینکه فکر میکنه صمیمی تر شدید باهم(!)از اینجور کارا بیشتر بکنه.خوبه ک حد و حدودش رو مشخص کنید؛)

دوست عزیز والا در دنبال فرمایشات شما یه پست دیگه گذاشتم که نرود میخ آهنین در سنگ...
نمیرود! دست به دعام واحدش و عوض کنن بی نصیب شم ازش.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد